میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال (2)

میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال

یکی از مشهورترین شاخص‌های تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک (Moving average) است که توسط بسیاری از تحلیلگران مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ابزار معمولا در گزارشات خبری و تحلیلی رسانه‌های مالی نیز مشاهده می‌شود.

 در این مقاله به معرفی این مفهوم و کارکردهای آن خواهیم پرداخت.

مفهوم میانگین متحرک

 در امور مالی، میانگین متحرک یک شاخص سهام است که معمولاً در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود. دلیل محاسبه این شاخص یک سهم، کمک به هموارسازی داده‌های قیمت با ایجاد میانگین قیمت به‌روز‌شده است.

با محاسبه این اندیکاتور ، اثرات نوسانات تصادفی و کوتاه‌مدت بر قیمت سهام در یک بازه زمانی مشخص کاهش می‌یابد؛ با این کار معامله‌گران می‌توانند دید واقع‌بینانه‌تری به نمودار قیمت داشته باشند.

هر چه دوره زمانی میانگین متحرک بیشتر باشد، تاخیر بیشتر است. بنابراین، مووینگ اوریج ۲۰۰ روزه دارای درجه تاخیر بسیار بیشتری نسبت به مووینگ اوریج ۲۰ روزه خواهد بود؛ زیرا شامل قیمت‌های ۲۰۰ روز گذشته است. ارقام میانگین متحرک ۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه برای سهام به‌طور گسترده توسط سرمایه‌گذاران و معامله گران دنبال می شود و به عنوان سیگنال معاملاتی مهم در نظر گرفته می شود.

این اندیکاتور یک شاخص کاملاً قابل تنظیم است، به این معنی که یک سرمایه‌گذار می تواند آزادانه هر بازه زمانی را که می خواهد در هنگام محاسبه میانگین انتخاب کند. متداول‌ترین دوره های زمانی مورد استفاده در میانگین متحرک ۱۵، ۲۰، ۳۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ روز است. هر چه بازه زمانی استفاده شده برای ایجاد میانگین کوتاه تر باشد، حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات قیمت خواهد داشت. هر چه بازه زمانی طولانی تر باشد، میانگین حساسیت کمتری خواهد داشت.

سرمایه‌گذاران ممکن است دوره‌های زمانی مختلف با طول‌های مختلف را برای محاسبه این شاخص بر اساس اهداف معاملاتی خود انتخاب کنند. مووینگ اوریج کوتاه‌تر معمولاً برای معاملات کوتاه‌مدت استفاده می‌شود، در حالی که میانگین‌های متحرک بلندمدت برای سرمایه‌گذاران بلندمدت مناسب‌تر است.

هیچ چارچوب زمانی درستی برای استفاده در هنگام تنظیم میانگین های متحرک وجود ندارد. بهترین راه برای اینکه بفهمید کدام یک برای شما عملکرد بهتری دارد این است که چندین دوره زمانی مختلف را تست کنید تا زمانی که موردی را پیدا کنید که متناسب با استراتژی شما باشد.

دسته‌بندی اندیکاتورهای میانگین متحرک

ساده

ساده ترین شکل میانگین متحرک، که به عنوان میانگین متحرک ساده (SMA) شناخته می شود، با گرفتن میانگین حسابی مجموعه ای از مقادیر معین در یک دوره زمانی مشخص محاسبه می شود. به عبارت دیگر، مجموعه ای از اعداد – یا قیمت ها در مورد ابزارهای مالی – با هم جمع می شوند و سپس بر تعداد قیمت های مجموعه تقسیم می شوند. 

نمایی

میانگین متحرک نمایی نوعی از میانگین متحرک است که به قیمت های اخیر وزن بیشتری می دهد تا در تلاش برای پاسخگویی بیشتر به اطلاعات جدید باشد. برای محاسبه EMA، ابتدا باید مووینگ اوریج ساده (SMA) را در یک دوره زمانی خاص محاسبه کنید. در مرحله بعد، باید ضریب وزن دهی EMA را محاسبه کنید (که به عنوان “ضریب هموارسازی” نامیده می شود)، که معمولاً از این فرمول پیروی می کند: [۲/(دوره زمانی انتخاب شده + ۱)]. بنابراین، برای میانگین متحرک ۲۰ روزه، ضریب برابر ۰.۰۹۵۲ [۲/(۲۰+۱)] خواهد بود. سپس از ضریب هموارسازی ترکیب شده با EMA قبلی برای رسیدن به مقدار فعلی استفاده می کنید. بنابراین EMA وزن بیشتری به قیمت های اخیر می دهد، در حالی که SMA وزن یکسانی را به همه مقادیر اختصاص می دهد.

مقایسه میانگین متحرک ساده و نمایی

تفاوت اصلی میانگین متحرک ساده و نمایی در نحوه محاسبه است. میانگین متحرک نمایی معمولا سریع تر تغییرات قیمتی را نشان می دهد. اما این تفاوت نشان دهنده بهتر بودن این روش نسبت به بقیه روش ها نیست و بستگی به این دارد که شما در کدام بازار مالی و بر روی چه سهمی تحلیل و تحلیل می کنید. 

در نتیجه جهت اینکه متوجه شوید کدام روش مناسب تر است. می بایست به صورت عملی هر کدام از روش ها را ترسیم کنید و هر کدام که عملکرد مناسب تر داشت را برای تحلیل استفاده کنید.

کاربردهای میانگین متحرک

در ادامه به بررسی کاربردهای این اندیکاتور می‌پردازیم:

شناسایی روند

اصلی‌ترین و حیاتی‌ترین وظیفه معامله‌گران، شناسایی جهت روند بازار است. آن‌ها می‌توانند با شناسایی درست روند خرید‌و‌فروش خود را مطابق با آن دنبال کنند و با ریسک کمتر به سودآوری برسند. روش میانگین متحرک یکی از ابزارهایی است که برای تعیین جهت روند از آن استفاده می شود؛ همانطور که قبلا گفته شد این روش، میانگین قیمت برای دوره‌های گذشته است.

در نتیجه می‌توان گفت یک روند زمانی رو به صعودی است که مووینگ اوریج جهت حرکت صعودی دارد یا قیمت سعی بر بالاتر بودن از آن را دارد و نهایتا یک میانگین متحرک با دوره کوچکتر، میانگین دوره بزرگتر را به سمت اوج قطع کرده باشد.

موارد بالا به صورت عکس برای روند نزولی نیز صدق می‌کند.

سطح حمایت و مقاومت 

سطحی که قیمت زمان مواجه با آن واکنش نشان می دهد را حمایت و مقاومت می‌گویند.

در سطح حمایت، قیمت پس از افول زمانی که به آن برخورد می کند، مجددا تغییر روند می‌دهد و صعودی می‌شود. 

در سطح مقاومت، قیمت پس از صعود و رسیدن به آن، نزولی می‌شود. لازم به ذکر است که همیشه به این صورت نیست و ممکن است سطح حمایت و مقاومت شکسته شود.

 از سطوح حمایت و مقاومت که با این روش مشخص شده است می‌توان به‌عنوان موقعیتی برای قرار دادن حد سود (T/P) و یا حد ضرر (S/L) نیز استفاده کرد.

تشخیص قدرت روند ها

معامله‌گران همچنین می توانند در خصوص قدرت روند ها از این اندیکاتور استفاده کنند. در همین راستا جهت شناسایی قدرت روند می‌بایست شیب میانگین متحرک را مورد توجه قرار داد.

  • اگر شیب جهت روند زیاد باشد، در این حالت معامله‌گر با یک روند صعودی قدرتمند مواجه است. 
  • اگر جهت روند نزولی و شیب خط به سمت پایین زیاد بود، در این‌صورت روند معامله‌گر نزولی است. 
  • در صورتی که میانگین متحرک به صورت افقی و شیب زیادی نداشته باشد، در این صورت روند خنثی است.
  • هر چقدر این خط مدت زمان بیشتری افقی بماند قدرت روند خنثی بیشتر خواهد بود.

سخن پایانی

پیش‌بینی روند در بازار سهام فرایند ساده‌ای نیست. در حالی که پیش‌بینی حرکت آینده یک سهم خاص غیرممکن است، استفاده از تحلیل تکنیکال و شاخص میانگین متحرک می‌تواند به شما در پیش‌بینی بهتر کمک کند.

2 سال پیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.